۱۳۸۷ آبان ۱۷, جمعه

دلسردي بزرگ پس از پيروزي بزرگ

پيروزي باراك اوباما در انتخابات آمريكا شباهت‌هايي با پيروزي محمد خاتمي در سال 1997 و محمود احمدي‌نژاد در سال 2005 ميلادي دارد. اگرچه روال انتخابات در ايران و آمريكا به هيچ عنوان قابل مقايسه نيست اما آنچه قابل مقايسه است ، دليل انتخاب و رفتار پس از انتخاب است.
در سال 1997 مردم ايران ، خسته از رفتارهاي جمهوري اسلامي و با اميد تحول اساسي نام محمد خاتمي را بر برگه‌هاي راي نوشتند.
در سال 2005، شعارهاي عوام پسندانه محمود احمدي‌نژاد مبني بر مبارزه با فساد اقتصادي علت اصلي پيروزي وي در انتخاباتي رياست جمهوري ايران بود.
اما پس از گذشت مدتي نه چندان طولاني واقعياتي بر مردم ايران نمايان گشت كه بيش از پيش موجب دلسردي و ياس آنان بود. اصلاحات وعده داده شده محمد خاتمي ، بواسطه قدرت اقتصادي و نظامي اصول‌گرايان هرگز اجرا نشد و سياست‌هاي تبليغاتي و كوتاه انديشانه اقتصادي محمود احمدي‌نژاد اقتصاد ايران را از چاله به چاه افكند.
باراك اوباما پيروزي خود را بيش از هر چيز مديون بحران اقتصادي فراگير در ايالات متحده و البته حمايت گسترده رسانه‌هاي آمريكايي از وي و عدم حمايت آنان از رقيب جمهوري خواه وي هستند. اما ساختن يك چهره اسطوره‌اي از باراك اوباما به همان اندازه كه در پيروزي وي موثر بود ، مي‌تواند موجبات افول سريع وي را فراهم سازد. حقيقت آنست كه ريشه‌ بسياري از مشكلات ايالات متحده تنها به وضعيت داخلي اين كشور باز نمي‌گردد باراك اوباما براي حل اين مشكلات ، مسيري طولاني و پر تنش را در پيش دارد. هر گونه عدم موفقيت اوباما در حل بحران‌هاي داخلي يا خارجي - كه كاملاً هم محتمل به نظر مي‌رسد - ضربه‌اي به چهره اسطوره‌اي او خواهد بود و مي‌تواند موجبات دلسردي راي دهندگان آمريكايي را فراهم سازد.
براي ايرانيان كه چنين تجربه‌هايي را پشت سر گذاشته‌اند ، اين تنها داستاني تكراري است.

برچسب‌ها: