روشهاي جنگ رواني و تبليغاتي مورد استفاده حكومت - تعميم مثال نقض
بي شك اكنون حكومت ايران خود را در ميانه يك ميدان جنگ ميبيند.
نزديك به دو ماه از برگزاري يك انتخابات مبهم ميگذارد كه نتايج اعلان شده آن مورد تاييد جمع كثيري از شركت كنندگان قرار نگرفته است. اگرچه شواهدي وجود دارد كه حكومت پيش از اعلام نتايج انتخابات پيشبينيهايي در مورد وقوع اعتراضا ميكرده است( قطع سرويس پيامك، برگزاري مانور اقتدار از سوي نيروي انتظامي و حمله به ستاد يكي از كانديداها)، اما به نظر ميرسد كه گردانندگان حكومت ايران در برآورد ابعاد و مدت اعتراضات اشتباه كرده بودند. هم اكنون و در مواجهه با تداوم اعتراضات بينالمللي، شخصيتهاي سياسي و مردمي، متوليان حكومت جنگ رواني شديد و همه جانبهاي را عليه معترضين به راه انداختهاند. از جمله ابعاد اين جنگ رواني ميتوان به انتشار سناريوي موسوم به انقلاب مخملي در قالب دادگاههايي نمايشي اشاره كرد.
اما يكي از سناريوهاي مورد استفاده در جنگ رواني حكومت عليه معترضين انتشار اخبار نادرست از يك سو و ارائه شواهدي مبني نادرست بودن در پي آن است. به نظر ميرسد كه دستوالعمل مورد استفاده شامل مراحل زير است:
- شناسايي يك موضوع جعلي مانند مرگ يك كودك دوازده ساله
- پالايش و انتشار خبر و مستنداتي مانند اعلاميه فوت
- انتظار براي واكنش از سوي مخالفان در رسانهها و اينترنت
- انتشار مدارك و اثبات جعلي بودن خبر در رسانههايي مانند صدا و سيما
- تعميم اين موضوع به همه اخبار و انتقادات منتشره از سوي معترضين
هدف چنين تبليغات رواني اغلب توجيه مخاطبين چشم و گوش بسته صدا و سيما از يك سو و ايجاد ترديد در معترصين از سوي ديگر است.
اما نكاتي هم وجود دارند كه از آنها ميتوان به عنوان نقطه ضعف اين روش جنگ رواني نام برد:
- افراط در استفاده از اين روشها موجب شناسايي آنها شده است
- وجود جو نقد جمعي در اينترنت كه موجب ميشود كوچكترين اشتباه در اين سناريوها باعث لو رفتن آنها بشود
- بسياري از مخاطبين تنها مايلند كه گزاره اوليه را بشنوند تا پاسخ و توجيه را. به همين دليل در برخي از موارد چنين جنگها رواني اثر معكوس دارد.
در كل به نظر ميرسد كه انتشار و بازگو كردن روش جنگ رواني و رسانهاي حكومت ايران بتواند گامي موثر در سوزاندن اين عامل استراتژيك حكومت، عليرغم همه محدوديتهاي رسانهاي باشد
0 :پاسخ
ارسال یک نظر
<< Home