۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۷, دوشنبه

چند درس از نحوه انتشار خبر تعرض مسئولين حراست دانشگاه به يك دختر دانشجو

درس اول : تخصيص امتيازات مادي و مقام و شغل‌ مناسب مهم به افرادي كه در نظر جمهوري اسلامي داراي "فضايل اخلاقي" هستند ، كار دست حكومت داده است. در حقيقت بسياري از منفعت طلبان و افراد خلافكار با پوشيد "لباس فضل جمهوري اسلامي" به مشاغل و سمت‌هاي آنچناني دست يافته‌اند و از سوء استفاده از موقعيت خود ابايي ندارند. و برعكس، بسياري از افرادي كه با گماردن ريش و لباس آنچناني و خواندن نماز و ... شده‌اند افراد "معتمد" ،‌ همانا گرگان ميش نما هستند. حداقل مي‌توان گفت كه كساني كه ظواهر مورد تاييد جمهوري اسلامي(ريش و نماز و لباس مندرس و ..) پيروي نمي‌كنند، اگر گرگ هم باشند،‌ گرگ در لباس ميش نيستند. اگرچه به عقيده من فساد (چه اقتصادي و چه اخلاقي) معلول ساختار ناقص ،بيمار و سراپا اشكال حكومت است و نه علت آن.

درس دوم :‌ مرزي بين شايعات و واقعيت در ايران وجود ندارد . ممكن است روزي شاهد آن باشيم كه پيك نت از ايرنا معتبرتر شود

درس سوم : اونايي كه بدنبال در پي شنيدن اينگونه اخبار از وبلاگها (به قولي منابع نامعتبر) در صحت آنها ترديد مي‌كنن و منتظر اعلان منابع رسمي براي تاييد خبر هستن، اگرچه خودشون فكر مي‌كنن كه خيلي چيزا رو مي‌دونن، ولي ابداً نمي‌دونن كه خيلي چيزا رو هم نمي‌دونن.

درس چهارم : سرعت انتشار اخبار مربوط به تخلفات جنسي، بخصوص از سوي برادران ... در حدود سرعت نور هست.كلا سرعت انتشار اخبار جنسي در ايران زياد است(قبلا تجربه زهرا امير ابراهيمي رو هم داشتيم) و البته دردناكي آن براي حكومت از درد هر تيشه‌اي كه به ريشه زده شود بيشتر است.

درس پنجم :‌تواتر بحران‌هاي خبري براي جمهوري اسلامي داره به ركورد يك بحران در روز نزديك مي‌شه. همين يكي دو هفته اخير رو در نظر بگيريد، نمايشگاه كتاب و زن ويلون نواز و بوسه معلم و ارتشاء‌ داوران و زرين كلك و بازداشت موسويان و دانشگاه پلي تكنيك و اجبار حجاب و سرباز لورل هاردي(چاق و لاغر) و تجاوز به دانشجو ... قبلا هر كدوم از اين اخبار براي سرگرمي يك ماه مردم كافي بود. جداً تصور كنيد كه اگر روزي جمهوري اسلامي وجود نداشته باشه، زندگي چقدر بي‌هيجان مي‌شه!

۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۵, شنبه

يك فرض، يك نتيجه، يك دليل

نكته و استدلال كوچكي به ذهنم رسيد كه شايد براي شما هم جالب باشد.. در خبري خواندم كه كارشناسان آمريكايي حدس زده‌اند كه ايران تا هشت سال ديگر به فنآوري موشك‌هاي فرا قاره‌اي(ICBM) كه بتواند كلاهكهاي متعارف يا غير متعارف را تا خاك آمريكا حمل كنند ، دست پيدا خواهد كرد. حدس من اين بود كه اين خبري ربطي به توجيه طرح سپر موشكي كه قرار است در اروپا بر پا شود ، دارد. بياد آوردم كه آلماني‌ها در زمان جنگ جهاني دوم مي‌خواستن در پيناموندا خط توليد خودكفاي موشكي راه بندازن... دقيقاً فيلمي در اين رابطه به يادم آمد كه از داخل موشك وي 2 تهيه شده بود و تو يه صحنه‌اش ... ژيروسكوپ! يادم اومد كه كارشناسان ايراني در ساخت ژيروسكوپ دچار مشكلات فني بسياري هستند ، دقت ژيروسكوپ‌هايي كه داخل ايران توليد مي‌شود خيلي كمتر از ژيروسكوپ‌هاي لازم براي سيستم ناوبري و هدايت موشك است و فكر مي‌كنم كه صنايع موشكي ژيروسكوپ‌هاي لازم رو از احتمالا كره شمالي و چين وارد مي‌كند.ژيروسكوپ شايد مهمترين بخش سيستم ناوبري موشك باشد(البته كاربردهايي در ساير سيستم‌هاي ناوبري و تجهيزاتي كه نياز به تعادل دارن هم داره كه زياد تو ايران مورد توجه نيستند). حدس زدم كه تلاش زيادي در داخل ايران براي ساخت ژيروسكوپ دقيق‌تر براي استفاده در سيستم هدايت موشك‌هاي ميان برد و دور برد انجام مي‌شود ... پس احتمالاً مطالعه زيادي در اين زمينه انجام در دست انجام است و احتمالاً‌ اين نكته برروي جستجو‌هاي كارشناسان ايراني در رابطه با ژيروسكوپ تاثير مي‌گذارد ... رفتم سراغ Google Trends و ... نمي‌دونم اين تئوري چقدر درست بوده ، اما ايران رتبه دوم جستجو روي كلمه gyroscope رو بعد از استراليا و پيش از پاكستان در اختيار داره! علت برتري رتبه استراليا در اين رده‌بندي، وجود يك گروه راك محلي محبوب به نام Gyroscope درشهر پرت اين كشور است كه مطمئناً هواداران زيادي در ايران يا پاكستان ندارد ...البته اين موضوع فقط يه تئوري شهودي است و دلايلي بيشتري براي اثبات آن در دست ندارم.

۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۴, جمعه

تاريخچه پول در ايران


پول از جمله مهمترين اركان زندگي روزمره مردم است . اما كمتر به تاريخچه اين بخش جدايي ناپذير از زندگي اين روزهاي مردم ايران توجه شده است. در روزهاي اخير نداهايي ضعيفي در رابطه با تغيير واحد پولي ملي ايران،‌ ريال به گوش مي‌رسد. ارزيابي اينكه آيا اين روال مي‌تواند كمكي به وضعيت اقتصادي رو به افول و بحران‌زده ايران بكند ، بحثي فني در حيطه علوم اقتصادي است. اما بهر‌حال تغيير واحد پول، اگرچه براي نسل‌هاي كنوني امري غير قابل تصور است ، اما اين اتفاق چندين و چند بار در ايران اتفاق افتاده است. تاريخچه مختصري از پول را در وبلاگ ارزيابي شتابزده پيدا كردم كه آنرا با اندك تغييراتي بازگو مي‌كنم:

واحد پول ايران بر مبنای «دينار» بنا شده. دينار، واحد قديمی پول روم و بعد امپراتوری روم شرقی بود و «ديناريوس» خوانده می شد. يک ديناريوس روم شرقی برابر با يک سکه نقره بود که وزنش در مواقع مختلف فرق می کرد.اين واحد پول بعد از فتح اراضی روم شرقی به دست مسلمانان، از طرف اونها به عنوان نام واحد پول انتخاب شد و تبديل شد به ديناری که امروزه هم در کشورهای عربی ازش استفاده می شه. به همين ترتيب، سلطنتها و حکومتهای ايرانی هم از دينار استفاده می کردند. اما به تدريج، در نتيجه تورم و بی ارزش شدن پول، احتياج به واحدهای پولی بزرگتر پيش اومد. اين واحدها همه بر مبنای دينار بنا شده بودند. اولين واحد پولی، سکه صد دينار (صنار) بود که توسط سلطان محمود غزنوی ضرب شد و به اسم خودش، «محمودی» ناميده می شد. در همون زمان، شاهان سامانی ماورالنهر، سکه های نقره پنجاه ديناری ضرب کردند که «شاهی» ناميده می شد. در حقيقت، يک شاهی، نصف يک محمودی يا به عبارت ديگه، يک محمودی، دو شاهی بود. بعد از اون، تا زمانهای طولانی، سکه های نقره مورد استفاده، همين شاهی و محمودی بودند. واحدهای ديگری مثل «قران» (هزار دينار) و تومان (10000) دينار، فقط واحد محاسبه بودند و عملا" هيچ سکه ای به نام قران يا تومان ضرب نمی شد (کلمه تومان از لفظ مغولی تومان به معنی ده هزار می ياد. نمونه اش رو در منصب «تومان باشی» می شود ديد: فرمانده ده هزار نفر). در دوره صفوی، شاه عباس شروع به ضرب يک سکه کرد به ارزش 200 دينار يا دو محمودی. اين سکه به «عباسی» معروف شد و بسيار مورد استفاده قرار می گرفت. در همين زمان، با باز شدن پای پرتغالی ها در ايران، سکه های پرتغالی در ايران رايج شد. اين سکه ها «رئال» نام داشتند ( که هنوز هم واحد پول بعضی از مستعمرات سابق پرتغال، مثل برزيل است). اين واحد پول، بر مبنای وزنش، مطابق 1175 دينار گرفته شد و در ايران به اين اندازه خريده می شد.
سکه رئال پرتغال در ايران به عنوان ريال رواج پيدا کرد و کم کم دولت ايران هم خودش دست به ضرب سکه های ريال زد که برای مبالغ بالا بکار می رفت. در اواخر قرن هجدهم ميلادی، نادرشاه افشار هم يک نوع سکه به ارزش 500 دينار ضرب کرد که به اسم خودش «نادری» خوانده می شد، اما خيلی زود مردم بجای نادری، شروع کردند به استفاده از لفظ «ده شاهی» (شاهی= پنجاه دينار: 500 دينار= ده شاهی). در طول سلطنت قاجار، سکه های مورد استفاده در ايران، شاهی، صنار، عباسی، و ده شاهی بودند، و در اواخر دوره قاجار، سکه های هزار ديناری و دوهزار ديناری هم ضرب شدند (يک قرانی و «دوزاری»). اما در ابتدای سلطنت پهلوی که قرار شد واحد پول ايران يکدست بشه، سکه های ريال بجای 1175 دينار به مبلغ 1000 دينار ( مطابق قران) کاهش داده شدند و واحد پول شد «ريال». همين ريال (يا به لفظ مردم، «قران») است که امروزه هم واحد پول رسمی ايران به شمار می رود. در همان دوران پهلوی هم بعد از تورمهای اقتصادی مختلف و رواج پول کاغذی، اسکناسهای پنج ريالی و ده ريالی (يک تومانی) چاپ شدند که هنوز هم در دست مردم برای کلکسيونهای مختلف پول هست. بقيه تاريخچه و چاپ اسکناسهای بزرگتر و غير معمول شدن سکه های صناری و ده شاهی، در ياد و خاطره بيشتر آدمهای امروزه هست.


تومان به عنوان واژه‌اي كه امروز كاربردي بيشتر از ريال، واحد پول رسمي دارد، از واژه تركي به معناي ده‌هزار وارد زبان فارسي شده است. تومان تا پيش از 1310 واحد پولي معادل با 10000 دينار بوده است. پيش از آن ،‌حدفاصل سال‌هاي 1798 تا 1825 ميلادي تومان واحدي معادل 8 ريال بوده‌ است ، كه هر ريال خود معادل 1250 دينار مي‌بوده. در اين دوران يك قران واحدي برابر 1000 دينار يا يك دهم تومان بود. اما پس از سال‌ 1932 ميلادي، 1310 هجري شمسي هر تومان با 10 ريال معادل شد و از آن پس تومان، عملا واحد پول غير رسمي در زندگي روزمره ايرانيان شد. (منبع)