۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

چرا حکومت اسلامی همچون مار زخم خورده به خود می‌پیچد؟

اعتراضات روز 25 بهمن به لحاظ ماهوی تفاوتی با اعتراضات سال گذشته نداشت و مانند اعتراضات پیشین بشدت سرکوب شد. اما واکنش‌های پس از آن نشاندهند خشم شدید سران حکومت از این رویداد است. به طرفداران سازمان‌یافته حکومت گفته شده است که در محافل عمومی علیه موسوی و کروبی که ظاهراً حکومت آنها را تنها رهبران جنبش می‌داند صحبت کنند. تظاهرات نمایشی در مجلس و تشیع جنازه فرمایشی در دانشگاه هنر و بیانیه‌ها و تبلیغات رسانه‌ها و تلویزیون حکومت همه نشاندهنده واکنش انفعالی به موضوع است.

اما علت این خشم را می‌توان در ارزیابی اشتباه حکومت از شرایط حاکم بر جامعه ایران دانست. تصور حکومت این بود که تبلیغات و تهدیدات یک سال گذشته به همراه سانسور و محدودیت دسترسی به اطلاعات می‌تواند به مطرود شدن جنبش اعتراضی سبز بیانجامد. در حالیکه اعتراضات عصر 25 بهمن‌ماه در تهران نشان داد که:
- تبلیغات و تهدیدات یک سال گذشته حکومت نتوانسته اعتراضات به حکومت را خنثی کند
- اگر در آینده حتی برای یکبار حکومت توانایی کنترل خود از دست دهدمعترضین حکومت را از ریشه در خواهند آورد

بدین ترتیب تنها راه باقی مانده برای بقای حکومت نه اداره جامعه بلکه کنترل آن است. مشکلات تئوریک حکومت مذهبی دافعه زیادی برای آن ایجاد کرده است و این فرصتی است مغتنم برای جنبش سبز تا با زیر سئوال بردن تئوری‌های پر تناقض جمهوری اسلامی طرفداران بیشتری را بخود جلب کنند. ضمن آنکه افزایش جو کنترلی بر جامعه خواه نا خواه به این موضوع دامن خواهد زد.

تصور حکومت در موثر بودن دستگیری موسوی و کروبی نیز یک اشتباه استراتژیک و راه حل سریع الوصول متملقانه دیگر است. حقیقت آن است که اغلب معترضین بیش از آنکه طرفدار موسوی یا کروبی باشند مخالف حکومت هستند و دستگیری موسوی و کروبی ضمن انتقال رهبری اعتراضات به اعتلافی رادیکال‌تر، فرصتی استثنایی برای تبلیغ و تجدید قوا در اختیار معترضین قرار خواهد داد.

۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه

چرا احمدی نژاد از تورم استقبال می‌کند؟

انتقاد از طرح کوتاه بینانه تحول اقتصادی کار دشواری نیست. مشخصاً این طرح موجب افزایش افسار گسیخته تورم، دامن زدن به شکاف طبقاتی، افزایش فقر، زوال تولید و گسترش اقتصاد دلالی و انتقال بخشی عمده‌ای از قشر متوسط به حاشیه فقر خواهد شد و دورنمایی تاریک را بر اقتصاد ایرانیان پدیدار خواهد کرد. این طرح با تمامی اشکالات آشکار و مبرهنی که داشت با فشار آیت الله خامنه‌ای به تایید به اصطلاح نمایندگان مجلس رسید و شورای فرمایش نگهبان نیز برآن ایرادی وارد نساخت. اما شاید یک نکته از دید عموم پنهان مانده باشد: اینکه چه کسانی از این طرح سود می‌برند؟
مطمئناً می‌توان طیف‌های اقتصادی را نام برد که از اجرای این طرح سود می‌برند. اما خبری که چندی پیش در رابطه با طلب 48 میلیارد دلاری بانک‌ها از وام گیرندگان منتشر شد طیف دیگری از این اقشار را آشکار ساخت. گفته می‌شود که بخش عمده‌ای از این وام‌ها فرمایشی به سرداران رده بالای سپاه و رانتخوارها طرفدار دولت پرداخت شده است. آنچه مشخص است اين است که اين طيف اقتصادي که شامل سرداران سپاه و رانتخواران هوادار دولت هستند بيشترين سود را از تورم و استهلاک واحد پول ايران مي‌برند. زيرا که بازپرداخت بدهي‌هاي‌ آنها مشمول تورم دهها و بلکه صدها درصدي خواهد شد. اما سرمايه‌هاي غير نقدي آنان که از وام‌هاي اعطا شده تحت عنايات ويژه حاصل شده، بواسطه تورم رشد نيز خواهد کرد.
شواهد بسیار زیادی وجود دارد که رفتار غیر معقول حاکمیت و البته تصمیمات مبتنی بر توهم سیدعلی خامنه‌ای با منافع این طیف اقتصادی هماهنگ و همراه است.

برچسب‌ها:

۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه

علي خامنه‌اي شرايط رهبري را از دست داده است/زمان استعفا يا بركناري رهبر جمهوري اسلامي فرا رسيده است




سخنراني روز 4 شهريورماه 1388 علي خامنه‌اي در جمع به اصطلاح تشكل‌هاي دانشجويي مي‌تواند نقطه عطفي در تاريخ جمهوري اسلامي باشد. علي خامنه‌اي در اين سخنان صراحتاً اعتراف كرد كه در بازداشتگاه‌هاي نيروهاي تحت امر او جنايت اتفاق افتاده است. منظور وي از جنايت استفاده از خشونت منتهي به قتل و آزار و اذيت جنسي بازداشت شدگان بود. اگرچه وي سعي كرد كه اين جنايات را محدود اعلام كند اما روش‌هاي رسانه‌اي علي خامنه‌اي و دستگاه‌هاي تبليغاتي تحت امر او در گذشته اين نكته را براي همه ناظران مسجل مي‌كند كه ابعاد تخلفات اتفاق افتاده بايد بسيار وسيع و گسترده باشد.

اكنون علي خامنه‌اي و طرفدارانش كاملاً در موضع دفاعي قرار گرفته‌اند. افراط نيروهاي نظامي تحت امر او در خشونت و تخلف به همراه افشا گزارشاتي مبني بر تخلفات مالي حكومت مشروعيت رهبر ايران و دولت تحت نظر او را به كل زير سئوال مي‌برد.
اكنون حتي مطابق با تئوري‌هاي حكومتي ولايت فقيه، شرايط علي خامنه‌اي براي رهبريت ايران سلب شده است. وقوع جنايتهاي جاني و جنسي توسط نيروهاي تحت امر رهبر ايران، چه با اطلاع وي صورت گرفته باشد و چه بي اطلاع او، شرايط عدالت و آگاهي وي را براي ادامه رهبريت حكومت ديني ايران سلب مي‌كند. تلاش او براي انتساب اعتراضات خودجوش به عوامل خارجي تلاشي بي حاصل است و ادعاي او حتي مورد ترديد طرفداران و نزديكان نيز مي‌باشد.

حكومت علي خامنه‌اي امروز عملاً مشروعيت خود را از دست داده و تنها طرح رسمي سئوال از سوي شخصيت‌هاي سياسي و مذهبي سرشناس كافي‌ است تا اين زوال مشروعيت را آشكار سازد.

۱۳۸۸ مرداد ۲۱, چهارشنبه

روشهاي جنگ رواني و تبليغاتي مورد استفاده حكومت - تعميم مثال نقض



بي شك اكنون حكومت ايران خود را در ميانه يك ميدان جنگ مي‌بيند.
نزديك به دو ماه از برگزاري يك انتخابات مبهم مي‌گذارد كه نتايج اعلان شده آن مورد تاييد جمع كثيري از شركت كنندگان قرار نگرفته است. اگرچه شواهدي وجود دارد كه حكومت پيش از اعلام نتايج انتخابات پيش‌بيني‌هايي در مورد وقوع اعتراضا مي‌كرده است( قطع سرويس پيامك، برگزاري مانور اقتدار از سوي نيروي انتظامي و حمله به ستاد يكي از كانديداها)، اما به نظر مي‌رسد كه گردانندگان حكومت ايران در برآورد ابعاد و مدت اعتراضات اشتباه كرده بودند. هم اكنون و در مواجهه با تداوم اعتراضات بين‌المللي، شخصيت‌هاي سياسي و مردمي، متوليان حكومت جنگ رواني شديد و همه جانبه‌اي را عليه معترضين به راه انداخته‌اند. از جمله ابعاد اين جنگ رواني مي‌توان به انتشار سناريوي موسوم به انقلاب مخملي در قالب دادگاه‌هايي نمايشي اشاره كرد.
اما يكي از سناريوهاي مورد استفاده در جنگ رواني حكومت عليه معترضين انتشار اخبار نادرست از يك سو و ارائه شواهدي مبني نادرست بودن در پي آن است. به نظر مي‌رسد كه دستوالعمل مورد استفاده شامل مراحل زير است:
- شناسايي يك موضوع جعلي مانند مرگ يك كودك دوازده ساله
- پالايش و انتشار خبر و مستنداتي مانند اعلاميه فوت
- انتظار براي واكنش از سوي مخالفان در رسانه‌ها و اينترنت
- انتشار مدارك و اثبات جعلي بودن خبر در رسانه‌هايي مانند صدا و سيما
- تعميم اين موضوع به همه اخبار و انتقادات منتشره از سوي معترضين

هدف چنين تبليغات رواني اغلب توجيه مخاطبين چشم و گوش بسته صدا و سيما از يك سو و ايجاد ترديد در معترصين از سوي ديگر است.
اما نكاتي هم وجود دارند كه از آنها مي‌توان به عنوان نقطه ضعف اين روش جنگ رواني نام برد:
- افراط در استفاده از اين روش‌ها موجب شناسايي آنها شده است
- وجود جو نقد جمعي در اينترنت كه موجب مي‌شود كوچكترين اشتباه در اين سناريوها باعث لو رفتن آنها بشود
- بسياري از مخاطبين تنها مايلند كه گزاره اوليه را بشنوند تا پاسخ و توجيه را. به همين دليل در برخي از موارد چنين جنگ‌ها رواني اثر معكوس دارد.

در كل به نظر مي‌رسد كه انتشار و بازگو كردن روش جنگ رواني و رسانه‌اي حكومت ايران بتواند گامي موثر در سوزاندن اين عامل استراتژيك حكومت، عليرغم همه محدوديت‌هاي رسانه‌اي باشد

۱۳۸۷ آبان ۱۷, جمعه

دلسردي بزرگ پس از پيروزي بزرگ

پيروزي باراك اوباما در انتخابات آمريكا شباهت‌هايي با پيروزي محمد خاتمي در سال 1997 و محمود احمدي‌نژاد در سال 2005 ميلادي دارد. اگرچه روال انتخابات در ايران و آمريكا به هيچ عنوان قابل مقايسه نيست اما آنچه قابل مقايسه است ، دليل انتخاب و رفتار پس از انتخاب است.
در سال 1997 مردم ايران ، خسته از رفتارهاي جمهوري اسلامي و با اميد تحول اساسي نام محمد خاتمي را بر برگه‌هاي راي نوشتند.
در سال 2005، شعارهاي عوام پسندانه محمود احمدي‌نژاد مبني بر مبارزه با فساد اقتصادي علت اصلي پيروزي وي در انتخاباتي رياست جمهوري ايران بود.
اما پس از گذشت مدتي نه چندان طولاني واقعياتي بر مردم ايران نمايان گشت كه بيش از پيش موجب دلسردي و ياس آنان بود. اصلاحات وعده داده شده محمد خاتمي ، بواسطه قدرت اقتصادي و نظامي اصول‌گرايان هرگز اجرا نشد و سياست‌هاي تبليغاتي و كوتاه انديشانه اقتصادي محمود احمدي‌نژاد اقتصاد ايران را از چاله به چاه افكند.
باراك اوباما پيروزي خود را بيش از هر چيز مديون بحران اقتصادي فراگير در ايالات متحده و البته حمايت گسترده رسانه‌هاي آمريكايي از وي و عدم حمايت آنان از رقيب جمهوري خواه وي هستند. اما ساختن يك چهره اسطوره‌اي از باراك اوباما به همان اندازه كه در پيروزي وي موثر بود ، مي‌تواند موجبات افول سريع وي را فراهم سازد. حقيقت آنست كه ريشه‌ بسياري از مشكلات ايالات متحده تنها به وضعيت داخلي اين كشور باز نمي‌گردد باراك اوباما براي حل اين مشكلات ، مسيري طولاني و پر تنش را در پيش دارد. هر گونه عدم موفقيت اوباما در حل بحران‌هاي داخلي يا خارجي - كه كاملاً هم محتمل به نظر مي‌رسد - ضربه‌اي به چهره اسطوره‌اي او خواهد بود و مي‌تواند موجبات دلسردي راي دهندگان آمريكايي را فراهم سازد.
براي ايرانيان كه چنين تجربه‌هايي را پشت سر گذاشته‌اند ، اين تنها داستاني تكراري است.

برچسب‌ها:

۱۳۸۷ خرداد ۲۷, دوشنبه

بازگشت

قطعاً اين وبلاگ خوانندگان چنداني ندارد... اما عليرغم اين مي‌خواهم بازگردم به نوشتن، نه براي جلب مخاطب، بلكه براي فراموش كردن

۱۳۸۶ مرداد ۶, شنبه

Shocking details about torturing of Amir Kabir University's arrested students

An informed source has revealed new details about the torture of AKU's students to obtain confessions. It has been noted that these details were eliminated from the written letters that parents of three of the students (Ahmad Qasaban,Majid Tavakoli and Ehsan Mansori) received.
Sources reveal that the arrested students were under great pressure from sexual torture.. During the interrogations of the students, the intelligence ministry's interrogators performed these sexual tortures on them.. One such torture involved the students being forced to lay down on their stomachs naked and then threatened with sodomy using bottles. Cries and screams from the tortured students could be heard throughout Evin prison coming from the interrogation rooms and isolated cells. It has even been reported that some tried to commit suicide in Section 209 of the prison.
Based on reports, students were interrogated by a team of 7 interrogators usually beginning at midnight and continuing for more than 12 hours during which time they were not allowed food or water. Other means of torture included not being allowed to use restroom facilities, being forced into bending over and holding their ankles or remain standing for long periods of time. Another method reported was the placing of students into cells with dangerous criminals to create mental torture.
These methods were used in order to gain confessions of the students' "activities" with reformist parties and revolutionaries such as ones supported by outside countries.
AKU University has been the location of some of the most active student protests in Tehran. Some students attending the University were arrested after some blasphemous content was published using the University Press. It is believed that this content was published by the Islamic regime using the students' name, in order to incriminate them.. Mahmood Ahmadi Nejad was encountered with extreme criticism during his visit to AKU University last year.